برای نوشتن یک داستان با موضوع استجابت دعا و مرتبط با آیات سوره زمر آیه ۵۳ و سوره بقره آیه ۲۱۶، به این شکل میتوانیم پیش برویم:
### داستان:
روزی روزگاری در یک دهکده کوچک، جوانی به نام یحیی زندگی میکرد. یحیی با دل پر از امید و آرزو، همیشه دعا میکرد که خداوند به او راهی نشان بدهد تا بتواند به مردم کمک کند. او به یاد آیه سوره زمر ۵۳ افتاد که میفرمود: «بگو: ای بندگانم که به خودتان ظلم کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید. خداوند همه گناهان را میبخشاید.»
یحیی با دل مطمئنتر از همیشه دعا کرد: «پروردگارا، به من قدرت بده تا بتوانم گرههای زندگی مردم را باز کنم.»
اما شبها که به آسمان نگاه میکرد، به یاد آیه سوره بقره ۲۱۶ میافتاد: «شما چه چیزی را دوست دارید، خداوند بهتر را برای شما میداند.»
### حادثهای رخ داد:
یک روز در دهکده طوفانی به پا شد. بارانهای شدیدی بارید و درختان واژگون شدند. مردم دهکده نگران و مضطرب به یحیی مراجعه کردند و از او خواستند تا برای نجات آنها دعا کند. یحیی آنها را آرام کرد و گفت: «نگران نباشید، پروردگار ما همیشه همراه ماست.»
او در دل دعا کرد و با ایمان به رحمت الهی گفت: «پروردگارا، به ما یاری کن!»
در کمال ناباوری، طوفان به یکباره قطع شد و آسمان دوباره آبی شد. مردم شکرگزاری کردند و از یحیی تقدیر کردند. یحیی به آنها گفت: «یادتان نرود، همیشه در سختیها دعا کنید و به رحمت خدا امید داشته باشید.»
### شعر:
در دل شب دعا کردم و امید
تا خداوند دهد زندگی نوید
از گناهان رو برگردانده
به رحمتش ما همیشه شادیم
به یاد آیات، نزول رحمت
بر این بندگان که در طلبت
به طوفانها و مشکلات ریز
خدا گوید: «نگران نباشید!»
با این داستان و شعر، میتوان موقعیت استجابت دعا را به زیبایی به تصویر کشید و ارتباط بین آیات را نشان داد.